Thursday, December 31, 2009

شبانه




یه شب مهتاب


ماه میاد تو خواب


منو می بره


کوچه به کوچه


باغ انگوری


باغ آلوچه


دره به دره


صحرا به صحرا


اونجا که شبا


پشت بیشه ها


یه پری میاد


ترسون و لرزون


پاشو می ذاره


تو آب چشمه


شونه می کنه


موی پریشون


تک درخت بید


شادو پر امید


می کنه به ناز


دسشو دراز


که یه ستاره


بچکه مث


یه چیکه بارون


به جای میوه ش


نوک یه شاخه ش


بشه آویزون...


یه شب مهتاب


ماه میاد تو خواب


منو می بره


از توی زندون


با خودش بیرون،


می بره اون جا


که شب سیا


تا دم سحر


شهیدای شهر


با فانوس خون


جار می کشن


تو خیابونا


سر میدونا:


(( عمو یادگار!


مرد کینه دار


مستی یا هشیار


خوابی یا بیدار؟))


مستیم و هوشیار


شهیدای شهر!


خوابیم و بیدار


شهیدای شهر!


آخرش یه شب


ماه میاد بیرون


از سر اون کوه


بالای دره


روی این میدون


رد می شه خندون


یه شب مهتاب


ماه میاد تو خواب


منو می بره


ته اون دره


اون جا که شبا


یکه و تنها


یه شب ماه میاد


یه شب ماه میاد...


16 آذر1388




No comments:

Post a Comment