Sunday, February 14, 2010

خیانت از فکر آغاز می شود

گفتی بی وداعی از تو فردا در آغوش دیگری بوده

ومن هر چه اندیشیدم نتوانستم باور کنم. خیانت از فکر آغاز می شود حتی خیانت به تو نبوده خیانت به خودش به خاطرات و حرمت عشقی چند ساله بوده،از خودم در شگفت شدم که چه دردی کشیدم 6 ماه تمام هر شب را با خیال او گذراندم و صبح با خیال او بیدار شدم و به گمانم که او را فراموش کرده ام با هوای او نفس می کشیدم وجودم مالامال از حضور نبوده اش بود به خود آمدم دیدم 6 ماه گذشته، 9ماه تمام هر روز صبح آرزو کردم کاش طلوع آفتاب را نبینم به اندازه زاده شدن کودکی، کودکی که در عالم واقع زاده نشد اما در درون من زاده شد، شنیده بودم که انسان به درد زاده می شود اما نمی دانستم این همه درد دارد. با خودم می اندیشیدم اگر روزی کودکی را در وجودم داشتم به زایمان طبیعی نباشد که درد دارد، دردی در جانم پیچیدو کودکم به درد زاده شد. چگونه می شود امروز با عشق همراه باشی و فردا از روی ترس و استیسال با دیگری؟ نه باورم نیست.

هیچ منطقی نتوانستم بیابم، چرا که نمی توانند آدمی را مجبور کنند، می توانند انتخاب ما را محدود کنند اما نمی توانند وادار کنند آنچه را که آن ها می خواهند انجام دهیم. گاه میمانی بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب می کنی به همین خاطر واژه شهادت در تمامی فرهنگ ها ارزشمند است تو برای زیر بار زور و تحقیرنرفتن شهادت را انتخاب می کنی.

18/10/88

No comments:

Post a Comment